در مواجهه با یک تشکل دانشجویی، از اولین سؤالاتی که به ذهن یک دانشجوی جدیدالورود و یا یک دانشجو، که از فضای تشکل­های دانشجویی به دور است متبادر می‌شود؛ این است که «چرا باید در یک تشکل دانشجویی فعالیت کنم؟». این پرسش بسیار مهم و کلیدی است زیرا اساسا انسان به طور معمول فعلی ارادی را انجام نمی­دهد مگر دلیل [خود] قانع کننده­ای برای انجام آن داشته باشد.

بدون پرداختن به جواب­های کلیشه­ای که معمولا افراد فعال در تشکل­ها به سایرین می­دهند از قبیل رشد فکری و تشکیلاتی و سیاسی و فرهنگی و...و...و... این نوشته قصد دارد به نکته ای جدی و حائز اهمیت در پاسخ به این سؤال بپردازد.

اگر نگاهی به تاریخ تشکل های مذهبی، سیاسی و فرهنگی و حتی «ان جی او» های اجتماعی و مدنی بیاندازیم، متوجه می­شویم که بیشتر افرادی که در قالب تشکل ها [و لو تشکیلاتی غیررسمی] رشد پیدا می­کنند دارای ویژگی های خاصی هستند. این ویژگی ها را می توان به سادگی از زندگی افراد سرشناس فعال در تشکل های دنیا دریافت کرد، از جمله: روحیه ی رهبری و مدیریت، اعتماد به نفس بالا، ایستادگی در برابر مشکلات و سختی ها و غیره. اما یک ویژگی به صورت خاص مد نظر نگارنده می باشد که شاید می توان گفت وجه تمایز این گونه انسان ها از سایرین است و آن هم عبارت است از داشتن دغدغه های انسانی، بر پایه ی معتقدات و اصول فکری مشخص به مثابه ی سوخت، برای حرکت به سمت هدفی غایی که آن هم برآمده از جهان بینی پایه ی همان مبانی فکری و ایدئولوژیک(البته نه ایدئولوژی به معنای منفی رایج در میان روشنفکران) است. به عبارت دیگر این گونه انسان ها آرمان هایی دارند که برای آن می جنگند و حاضرند هر گونه هزینه ای را برای تحقق آن متحمل شوند. شاید بتوان گفت که علت عمده ی سوق پیدا کردن  این افراد به سمت مفهوم تشکیلات همین ویژگی آن هاست، زیرا هدفمندی، انسان را به تفکر و تکاپو می اندازد و اگر هدف، بزرگ و جهان شمول باشد انسان ناگزیر از این است که در جمع قرار بگیرد و دیگران را نیز با خود همراه کند تا به آن برسد. هر قدر این هدف بزرگ تر و عام تر باشد، فرد در رسیدن به آن ناتوان تر و جمع در رسیدن به آن توانا تر است. اما قرار گرفتن در جمع مستلزم قرار گرفتن در چارچوب های تشکیلاتی خاصی می باشد که فقط انسان های منظم از پس آن بر می آیند. به عنوان مثال، وقتی به فعالان سیاسی و اجتماعی با تفکرات لیبرال نگاه می کنیم که هدف آن ها ذیل آزادی تعریف می شود، می بینیم که آن ها هم خود را مقید به چارچوب های تشکیلاتی خود می دانند یا به عبارت دیگر آن ها هم تا حدی آزادی خود را سلب می کنند تا به آزادی برسند! این سیر تشکیلاتی ادامه پیدا می کند تا افراد رشد پیدا کرده و هر کدام در جهت نیل به هدف واحدشان نقش مؤثری ایفا کنند.

حال با توجه به توضیحات بالا می توان گفت که مرتبه ی ورود به تشکیلات مرتبه ای است که یک انسان پر انرژی و با اراده که سرنوشت خود، و دنیای پیرامون برایش اهمیت دارد؛ به دنبال هدف زندگی خود می گردد و یا هدف خود را پیدا کرده است و برای شکوفایی نیاز به یک بستر مناسب دارد. این انسان یک مصلح جهانی بالقوه است که می توان آن را به یک موشک، با انرژی بسیار زیاد تشبیه کرد که نیاز به یک «لانچر» برای پرتاب شدن به سمت هدف دارد. این «لانچر» همان تشکیلات است. البته قاعده ی بالا یک قاعده ی مطلق نیست و مستثنیاتی هم دارد. مانند فردی که با یک رابطه ی دوستانه وارد یک تشکل می شود. و البته بستر رشد برای او هم محیاست. اما تشکیلات با قاعده ی بالاست که معنا پیدا می کند و از قضا بیشتر افرادی که در تشکل ها مشغول فعالیت هستند از این گروه اند.

تشکل ها در سطح کشور و حتی جهان، در میان اقشار مختلف مردم وجود دارند. در این بین دانشجو ها هم تشکیلات های دانشجویی مختلفی دارند که هر کدام با توجه به اصول فکری خود، هدف خاصی را دنبال می کنند و در راستای آن فعالیت کرده و خود را رشد می دهند. قابل ذکر است که با توجه به جایگاه استراتژیک دانشگاه در پیشرفت کشور ها همیشه تشکل های دانشجویی به عنوان یکی از مؤثر ترین نهاد های دانشجویی در کانون توجهات قرار دارند.

در پایان پیشنهاد می شود که اگر یک انسان توانمند و پر انرژی هستید که می خواهید بودنتان با نبودنتان به دو دنیای متفاوت منجر بشود؛ به دنبال هدف درست زندگی خود می گردید یا آن را یافته اید و می خواهید در راه آن قدم بردارید هرچه سریع تر و با دقت بیشتر به دنبال تشکل متناسب با خودتان بگردید. چون شما موشکی هستید که نباید بیشتر از این خاک بخورد!

به امید ظهور

منتشر شده در نشریه ی صبح دانشگاه شماره 48 (4 مهر 96)

به صاحب امتیازی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان