فرض کنید ابراهیم نبی علیه السلام که به حق جویی و حنیفیت میان مسلمین شناخته می شود در زمانی که به دنبال خدای شایسته ی پرستش می گشت با فرد یا افرادی مواجه می شد که به بهانه ی حق طلبی او را مدام به پرستش و نفی خدایان جدید و مختلف سرگرم می کردند و او هم به تبعیت از خواست آنان تمام مدت با خدایان جدید و حقایق و مسائل جدید درگیر می شد. در این صورت به نظر شما آیا می شود او را انسانی حق جو دانست؟ یا اگر می شود، این حق طلبی برای او ارزشی محسوب می شود یا خیر؟

حکایت ما انسان ها نیز در عصر رسانه این گونه است. ملغمه ای از مطالب موافق و مخالف را می خوانیم تا مصداق "یستمعون القول و یتبعون احسنه" باشیم. هر رسانه ای ولو زرد یا ضد دین یا به تعبیری ضد انقلاب را دنبال می کنیم تا مصداق "اُنظر الی ما قال ولا تنظر ای من قال" باشیم. ما حتی به این فکر هم نمی کنیم که عده ای به دنبال بازی دادن ما و مشغول کردن ما به مسائل دروغ یا کم اهمیت هستند. حال آن که بر اساس مقتضیات عصر رسانه این مسئله نه تنها محتمل، بلکه کاملا قطعی است.

به نظر می رسد بزرگترین کلاهی که در این عصر بر سر مارفته است پوسته ای به نام "آزاد اندیشی" یا به عبارت دیگر "حق طلبی" است؛ واژه ای که اکنون از معنا تهی شده و فقط شعاری است برای ایجاد یک سرگشتگی روانی به وسیله ی انبوه رسانه ها برای بشر که نتیجه ی آن دل زدگی و نا امیدی ازمسائل بنیادین فرامادی است. ایجاد انبوهی از سوالات با بمباران اطلاعاتی روز افزون که هیچ کدام هم به دلیل ضیغ وقت فرصت پاسخ داده شدن پیدا نمی کنند در نهایت پس از سرگردانی فرد مخاطب او را به تایید این محتوا وادار می کند. بمباران اطلاعاتی را باید در کنار اصولی مانند "تقرقه بیانداز حکومت کن" از پست ترین سیاست های عصر مدرن بدانیم.

بنابر این اگر فردی در این عصر دغدغه ی آزاد اندیشی و حق طلبی داشته باشد در ابتدا حداقل باید منابع خود را محدود به پایگاه های حرفه ای و رسمی رسانه ای کند و به طور مثال از رسانه هایی مانند آمد نیوز، وحیدآنلاین و کانال های زرد این چنینی دوری کند. بدیهی است که مبتلایان به استفاده از این رسانه ها از اتقان سخن در بسیاری از مسائل برخوردار نخواهند بود.